لمعه در نجعه

ساخت وبلاگ

منابع تحریف گستر در حادثه عاشورامقاله ای از اینجانب در مجله پژوهش و حوزه، شماره 4، زمستان 1379

محقق بزرگوار علامه شیخ محمد تقی شوشتری -اعلی الله مقامه الشریف‌ از نوادر عصر حاضر است که آثـار ارزشمندی از خود به جای گذارد.‌

یکی از آثار ارزنده‌ ایشان‌ النجعه فی شرح اللمعه اسـت که با شیوه خـاصی بـه شرح اللمعه الدمشقیه پرداخته است. علامه شوشتری انگیزه خود را از این تالیف، چنین بیان می‌کند:

Untitled

دانلود مقاله لمعه در نجعه

شهید ثانی در شرح خود‌ بر لمعه مطالبی را نقل کرده است اما نگفته که این مطلب در کجا و در چه کتابی اسـت و آیا درست است‌یا نه، این‌ها هیچ‌معلوم نبود. از این‌رو، با در‌ نظر‌ گرفتن مطالب شرح سابق و مراجعه به م‌آخذ وسائل‌الشیعه تصمیم گرفتم بر لمعه شرحی بنویسم و چون کتاب وافی فقط احادیث کتب اربـعه را نـقل کرده; اما وسائل به کتب‌ اربعه‌ اکتفا نکرده است ولی معین نمی‌کند که مثلا فلان حدیث در چه بابی است. به همین دلیل به نوشتن النجعه در شرح لمعه مشغول شدم که در آن خـبر‌ را‌ از خـود کتب اربعه و منابع حدیثی نقل کردم. سپس شماره باب را و این‌که مثلا این حدیث در باب طهارت است‌یا زکات و یا… و نیز در چه‌ کتابی‌ است‌ و حدیث چندم آن است‌ و چه‌ کسی آن را نقل کـرده، هـمه این مسائل را مشخص کردم به طوری که تقریبا روش تازه‌ای را در فقه ارائه‌ داده‌ام.‌ (1)‌

به اختصار می‌توان ویژگی‌های زیر را برای نجعه‌ بر‌ شمرد:

1. روایات را -که فقه شیعه بر آن‌ها استوار است‌به طـور صـحیح و مـنقح بی‌واسطه از منابع متقدم‌ و اصلی‌ نـقل مـی‌کند. لذا لغـزش‌های فراوانی را که در جوامع روایی‌ متاخر و به تبع آن‌ها در کتب فقهی متاخر رخ داده، تذکر داده و این تحریفات را تصحیح‌ و چه‌ بسا به این طـریق تـعارض روایـات را حل کرده است و این‌ مهم‌ترین ویژگی نجعه اسـت;

2. شـرحی است روایی – فقهی و دقیق بر لمعه;

3. به‌ بحث‌ و استدلال‌های متعارف کتب فقهی نپرداخته است;

4. عموما بر اقوال قدما تـکیه‌ دارد;‌

5. هـمیشه اقـوال را بدون واسطه از صاحبان آن‌ها نقل می‌کند;

6. تمسک به اصول‌ عـملیه‌ در‌ آن کم است;

7. در بسیاری از مسائلی که متعرض شده روایات زیادی را‌ درباره‌ آن‌ها نقل کرده است;

8. توجه به اقوال و روایـات اهـل‌سنت دارد;

9. مـعمولا‌ از‌ مسائلی که در متن لمعه مطرح شده بحث می‌کند; ولی در موارد

پژوهش و حوزه » شماره 4 (صفحه 73)

اندک، متعرض‌ فـروعی‌ شـده که شهید اول و ثانی ذکر نکرده‌اند. (2)

اگر چه نجعه شرحی‌ دقیق‌ بر‌ لمعه است; اما توجه مؤلف بـزرگوار بـیشتر بـه شرح معطوف بوده است تا به متن‌ لمعه‌ و ایشان در مقام تصحیح مـتن لمـعه نـبوده است. چنان‌که در مقدمه‌ اشاره‌ای‌ نفرموده‌ است که متن لمعه از کدام نسخه گرفته شده. در عـین حـال کـه شارح، بسیاری‌ از‌ لغزش‌ها‌ در نسخه‌های موجود را برطرف کرده; لیکن کاستی‌هایی نیز در آن راه‌ یافته‌ است.

نارسایی عـمده در ایـن متن لمعه، اضافات و افتادگی‌های زیاد در آن است و منشا‌ آن‌ این است که شرح لمـعه شـهید ثـانی، مزجی است و استنساخ کنندگان‌ معمولا‌ دقت لازم در جدا کردن متن از‌ شرح‌ نکرده‌اند.‌ لذا بعضی عبارات مـتن، جـزء شرح شده‌ و بعضی عبارات شرح به متن ملحق گردیده است.

آن قسم از نسخه‌های لمـعه‌ کـه‌ از شـرح گرفته شده‌اند این‌ نقص‌ اساسی در‌ آن‌ها‌ مشاهده‌ می‌شود. لمعه‌ای که در نجعه آمده‌ از‌ جمله متونی اسـت کـه از شرح شهید ثانی گرفته شده. لذا بخشی‌ از‌ عبارات شهید اول از شهید ثانی‌ پنداشته شـده و بـرخی‌ از‌ عـبارات شهید ثانی از لمعه‌ تصور‌ شده است.

ملاک ما در این‌که عبارتی جزء متن است‌یا خیر، سه نـسخه‌ کـهن‌ از لمـعه است که برگرفته‌ از‌ شرح‌ نیستند و حتی‌ تاریخ‌ تحریر دو نسخه به‌ قبل‌ از ولادت شـهید ثـانی باز می‌گردد.

آنچه تحت عنوان «اضافات‌» یادآور می‌شویم در هیچ‌یک‌ از‌ سه نسخه زیر نیست و در‌ معنا‌ تاثیر دارند.‌ هـمچنین‌ آنـچه‌ تحت عنوان «افتادگی‌ها» می‌آوریم‌ در هر سه نسخه وجود دارند.

گاه به عنوان مـؤید اشـکالی که مطرح می‌کنیم با‌ رمزی‌ که بـرای هـر یـک از نسخه‌های‌ زیرانتخاب‌ کرده‌ایم،‌ اشاره‌ می‌کنیم:‌

1. «الف‌» بـرای‌ اشـاره‌ به نسخه خطی موجود در کتابخانه آیه‌الله نجفی مرعشی به شماره 959، کاتب: ابراهیم بـن عـلی،‌ تاریخ‌ تحریر:‌ 951ق.

2. «ح‌» بـرای اشـاره به نـسخه‌ خـطی‌ مـوجود‌ در‌ کتابخانه‌ آیه‌ الله نجفی مرعشی

پژوهش و حوزه » شماره 4 (صفحه 74)

به شماره 866، تـاریخ تـحریر: محرم‌863ق.

3. «ک‌» برای اشاره به متن تحقیق شده توسط حجه‌الاسلام والمسلمین عـلی کـورانی که از روی کهن‌ترین نسخه‌ خطی موجود لمـعه (مربوط به سال 849قـ.) تـصحیح گردیده است.

در خور توجه اسـت کـه از ابتدا تا کتاب صوم را بررسی می‌کنیم و چه بسا منشا پاره‌ای از اشکالات‌ مطرح‌ در ایـن نـوشتار، صرفا اشتباه چاپی باشد.

کتاب طـهارت

1. طـریق پاک شـدن آب‌چاه:

(«یطهر البئر بـنزح) اربـعین للثعلب والارنب والشاه والخـنزیر والکـلب والهره.» ص‌46

در عربی هرگاه بخواهند‌ لفظی‌ را به کار برند که شامل مذکر و مؤنث‌شود، مـذکر را غـلبه می‌دهند و لفظ را به صورت مذکر مـی‌آورند. در خـصوص «هر»‌ در‌ المـصباح المـنیر تـصریح شده که‌ بر‌ مـذکر و مؤنث اطلاق می‌شود بر خلاف «هره‌» که تنها بر مؤنث اطلاق می‌گردد. بنابراین، در عبارت فـوق اگـر لفظ به صورت مؤنث استعمال‌ شـود،‌ حـکم تـنها شـامل گـربه‌ ماده‌ می‌شود; امـا هـمان‌گونه که از روایات در نجعه استفاده می‌شود، مخصوص گربه ماده نیست.لذاجا داشت «هره‌» به صورت مذکر آورده می‌شد. (3)

2. طـریق پاک شـدن آب چـاه:

«یطهر القلیل‌ بما‌ ذکر والبئر ینزح جمیعه للبـعیر وللثـور والخـمر والمـسکر ودم الحـدث والفـقاع ونزح کر للدابه والحمار والبقره وسبعین دلوا للانسان و خمسین للدم الکثیر.» ص‌34

اگر عبارت بدین صورت باشد کلمه‌ «نزح‌»‌ که در‌ ادامه می‌آید باید به «ینزح‌» عطف شده به صیغه مـجهول خوانده شود در نتیجه «کر» مرفوع است.‌ اشکالی که پیش می‌آید این است که کلمات «سبعین‌» و «خمسین‌»‌ به‌ «کر»‌ عطف شده‌اند در نتیجه باید مرفوع و به صورت «سبعون‌» و «خمسون‌» باشند. منشا اشـکال ایـن است ‌‌که‌ «ینزح‌» به صورت فعل نگاشته شده; در حالی که در نسخه‌های «الف‌»، «ح‌»‌ و «ک‌»‌ جارومجرور یعنی «بنزح‌» ضبط شده است.

پژوهش و حوزه » شماره 4 (صفحه 75)

3. احکام حیض:

«لو تجاوز العشره فذات العاده الحاصله‌ باستواء مـرتین تـاخذها وذات التمیز تاخذه بشرط عدم تجاوز حدیه [والرجوع] فی المبتدئه‌ والمضطربه.» ص‌244

ادامه در سایت گفت و گو با زرتشتیان


ازدواج با محارم در اوستا...
ما را در سایت ازدواج با محارم در اوستا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8zartoshtimosalman3 بازدید : 192 تاريخ : دوشنبه 15 خرداد 1396 ساعت: 22:26